بسیاری از افراد متقلب نقره را آبکاری میکنند تا رنگ آن به رنگ طلا سفید تبدیل شود. برای این کار از رنگ آب رادیوم استفاده میکنند که باعث براق شدن نقره میشود و در نهایت طلا، نقره و بدلیجات دارای رنگ یکسانی میشوند. همین موضوع کار تشخیص طلا سفید از نقره را برای افراد عادی با مشکل مواجه کرده است. در حالت کلی نقره دارای رنگ مشخصی است و سفید روشن مایل به ماتی دارد. تنها راه تشخیص نقره و طلا سفید، شمارهای است که در داخل آن حک شده است.
چگونه طلای سفید را از نقره تشخیص دهیم؟
به گزارش chegane ، در ایران برای تشخیص میزان خلوص فلزات گرانبها از «عیار» استفاده میکنند و در سایر زبانها به آن «قیراط» (carat یا Karat) میگویند که به صورت اختصاری با K نمایش داده میشود. عیار فلزات گرانبها به دو روش شمارهگذاری شده است. به روش واحد کامل 1000 و به روش واحد کامل 24 که متداولترین روش محسوب میشود. در برخی موارد به جای واحد کامل 1000 از 100 یا 100 درصد استفاده میشود و مثلا میزان عیار نقره استرلینگ را 92.5 یا 92.5 درصد بیان میکنند. به عنوان مثال یک انگشتر نقره که عیار آن 950/1000 است (950 واحد آن نقره و 50 واحد آن فلزی دیگر مانند مس است) را با کد 95 (95 درصد) یا نقره 95 میشناسند.
به کدهایی که روی طلا و نقره زده میشود اصطلاحا «انگ» گفته میشود. اغلب محصولات نقره با استاندارد استرلینگ (Sterling) ساخته میشوند، بنابر این روی آنها در کنار شماره عیار، حرف S نیز دیده میشود مثلا روی آنها کد «925» یا «S925» انگ میشود. انواع محصولات طلا هم با کد K انگ میشوند. مانند «18K» یا «21K». در مواردی انگ طلا مانند نقره با واحد 1000 عیار میشود، مانند «750» یا «925». در برخی مواقع به اختصار رنگ طلا را نیز بر فلز انگ میکنند مانند «YG18K» یا «PG75018K» و یا «WG21K». طلا سفید با حرف W، طلا زرد با حرف Y و طلا صورتی را Pink یا P انگ میکنند.
در حال حاضر استاندارد طلای جهانی که همان طلای 18 عیار است، برای طلا شماره 750 و برای نقره شماره 925 میباشد که در نقرههای داخلی و جهانی ثابت است.
بطور مثال انگشتری طلا با کد 18KGP داریم. قبل از هر چیز در ذهنمان اعداد و حروف را از هم جدا میکنیم. همانطور که در بالا توضیح داده شد، عدد 18 نشانه عیار 18 است که در زبان انگلیسی هر زمان که عبارت 18K را روی فلز طلا دیدیم در مییابیم که به گفته سازنده، فلز بکار رفته در این انگشتر طلای 18 عیار میباشد. اما باید بقیه حروف را نیز معنی کنیم تا مطمئن شویم که جنس انگشتر ما طلا است. حرف G به معنی GOLD (طلا) است و حرف P به معنی Plate یا PLATED (روکش) است. حالا از حروف اختصاری نتیجه میگیریم که انگشتر ما روکش طلا (آب طلا) با عیار 18 است و فلز آن طلا نمیباشد.
فقط کدهای رایج 14k الی 24k و 600، 750، 800، 875، 900، 925، 950 و 999 برای شناسایی طلا بدون عیار سنجی مورد استفاده بوده و دیگر کدهای اختصاری مهم نیست و قابل پیگیری نمیباشد.
داشتن کد یا انگ به معنای تایید یا رد اصالت یک فلز گرانبها نمیباشد. بلکه ممکن است یک طلا یا نقرهای دارای انگ و کد نباشد اما دارای اصالت ذاتی باشد. توصیه میشود طلا، نقره، سکه و جواهرات گرانبها را از مراکز و گاههای معتبر تهیه و اری نمایید تا از اصل بودن آن مطمئن باشید.
همه ما شیارها و برجستگیهای روی حاشیه سکه ها را دیده ایم اما شاید تاکنون به این فکر نکرده بودید که کارکرد آنها چیست و چرا هنگام ضرب سکه هاچنین شیارهایی را ایجاد می کنند؟
به گزارش لوکادیما، این شیارها برای زیبایی تعبیه نشده اند بلکه یک دلیل مهم تاریخی پشت قضیه نهفته است. در قدیم سکه ها از طلا و نقره ضرب می شدند و ارزش آنها برابر مقدار طلا و نقره به کار گرفته شده در آنها بوده است. به همین دلیل برخی افراد سودجو مقداری از حاشیه سکه ها را می تراشیدند و از طلا و نقره آن استفاده می کردند بدون اینکه در ظاهر سکه تغییر چشمگیری ایجاد شود! بدین ترتیب به مرور زمان از ارزش سکه ها کاسته می شد. بنابرین حاکمان تصمیم گرفتند شیارهایی روی لبه سکه ها ایجاد کنند تا در صورت تراشیده شدن به سادگی قابل تشخیص باشند.
امروزه دیگر سکه ها از طلا و نقره ضرب نمی شوند اما چون مردم به ظاهر سکه ها عادت کرده بودند دیگر تغییری در آنها بوجود نیامد.
آیا تا کنون از خود پرسیدهاید که چرا پاک کن دو رنگه (آبی - نارنجی) ساخته شده و کاربرد هر کدام چیست؟
به گزارش عصر ایران به نقل از العربیه، طرف نارنجی در این نوع پاککن تنها برای پاک کردن اثر سطحی مداد روی کاغذ نازک و سفید به کار میرود تا زیبایی نوشته بر روی آن حفظ شود.
اما بخش آبی پاک کن، عملا جوهر پاک کن نیست بلکه تنها برای پاک کردن اثر مداد روی کاغذهای خشن و یا تیره رنگ از جمله خاکستری و آبی روشن به کار می رود.
البته این نوع پاککن با مرور زمان کمتر مورد استفاده قرار میگیرد زیرا پاککنهای جدید با رنگهای روشن و به ویژه سفید جای آنها را گرفتهاند.
بشر مدت هاست فکر میکند که هرچیزی که فاقد مغز باشد، فاقد توانایی احساس و فکر کردن است. به همین دلیل است که انسانها احساس میکنند و فکر میکنند که جوشاندن خرچنگ زنده باعث مرگ بدون درد میشود. اما در سال 2015، محققان با دادن شوک الکتریکی به خرچنگ، این نظریه را زیر سوال کشیدند.
به گزارش برترین ها به نقل از grunge، به طور کلی انسانها گیاهان را حتی بیمغزتر و بیدردتر از خرچنگها میدانند. کافیست به عبارت «حالت نباتی» یا «زندگی نباتی» فکر کنید. اما همانطور که ژورنال پزشکی نیوانگلند توضیح میدهد: «بیماران در حالت نباتی هیچ شواهدی از واکنشهای رفتاری داوطلبانه، هدفمند، قابل تکرار و پایدار به محرکهای خارجی مثل لمس کردن نشان نمیدهند». همچنین آنها علیرغم داشتن چرخههای خواب و بیداری، آگاهی صفر از خودشان و پیرامونشان دارند.
اما اینک مشخص شده که گیاهان به اندازهای که انسانها تصور میکردند، نسبت به دنیا بیحس و بیتوجه نیستند. در سال 2019، مشخص شد که حداقل برخی گونههای گیاهان وقتی تحت فشار قرار بگیرند، جیغ میزنند، اما با فرکانسهایی که برای انسان قابل شنیدن نیست.
در این آزمایش، دانشمندان گیاهان گوجه فرنگی و تنباکو را در معرض فشار فیزیکی قرار دارند و واکنش آنها را با میکروفون سنجیدند. یک گروه از آنها در معرض خشکی و کمآبی قرار دادند، گروه دوم را با قیچی قطع کردند و به گروه سوم به عنوان گروه کنترل اصلا دست نزدند. محققان دریافتند که گیاه گوجه فرنگی در معرض خشکسالی حدود 35 فریاد فراصوت در ساعت و آنهایی که ساقههایشان بریده شد، حدود 25 فریاد در ساعت از خود ساطع میکنند. گیاه تنباکو هم به ترتیب 11 و 15 فریاد فراصوت در ساعت تولید میکرد. در حالی که گیاهانی که بدون آسیب رها شده بودند کمتر از یک فریاد در یک ساعت تولید میکردند.
بر اساس گزارش ها مشخص نیست که چند نوع از گیاهان به این روش به استرس و فشار واکنش نشان میدهند، اما به نظر میرسد که درختان هم فریاد میزنند. محققان دریافتند که درختان خشکسالیزده صداهای فراصوت تولید میکنند که کارشناسان آن را «گریهی کمک» تفسیر میکنند.
کوچکترین پرنده جهان، مرغ پر زنبوری یا مرغ مگس خوار (Bee Hummingbird) نام دارد و بومی کشور کوبا است. نام علمی این پرنده، «Mellisuga helenae» میباشد.
مرغ مگس خوار که معمولا با زنبور اشتباه گرفته میشود، 1،6 گرم وزن و دارای طولی (با احتساب دم و نوک) به اندازه 57 میلی متر است. این نوع پرنده، لانههای بسیار کوچکی درست میکند و تخم آن به اندازه دانه یک قهوه است.
اما عجیبتر از مطالب ذکر شده، نحوه پرواز و سرعت بال زدن این پرنده گان بسیار کوچک در حین پرواز است. چرا که در یک پرواز عادی، مرغ پر زنبوری در هر ثانیه، 80 بار بال میزند. اما زمانی که به همراه جفت خود پرواز میکند، این حرکت به 200 بار در ثانیه می رسد.
اُلم (Olm) یا سمندر سفید (Proteus anguinus) گونه ای دوزیست از خانواده Proteidae یا «سفید سمندران»است که بدنی موج دار و دمی دراز دارد. طول بدن یک سمندر سفید که به بلوغ کامل رسیده تا 30 سانتی متر است. دو جفت پای کوتاه و پهن و سه جفت شکاف تنفسی در قسمت پشت سر دارد. این دوزیست در زیستگاه طبیعی خود صورتی رنگ است و پوستی نیمه شفاف دارد. دامنه پراکندگی آن محدود است و فقط در رشته کوه های «دیناریک» (شرق کوه های آلپ) وجود دارد که بخشی از سواحل آدریاتیک در اروپا را تشکیل می دهد و از ایتالیا تا اسلوونی، کرواسی، بوسنی و هرزگوین و مونته نگرو امتداد دارد.
به گزارش رومه اطلاعات، این سمندر در پُر پیچ و خم ترین غارهای این ناحیه زندگی می کند. قله ها و پرتگاه های رشته کوه دیناریک، منظره ای کوهستانی به سواحل آدریاتیک می دهند. این کوه ها که از سنگ های متشکل از سنگ آهک تشکیل شده اند مدت های مدیدی است که در معرض عناصر طبیعی قرار دارند. در طول میلیون ها سال، آب باران با اندک خورندگی اسیدی خود به درون آن ها رسوخ کرده و ساختارهایی شبیه به تونل های شانه عسلی و دالان هایی ایجاد کرده است. در بنیان زیرزمینی و تاریک این کوه ها می توانیم سمندرهای سفید را مشاهده کنیم. درباره این که این دوزیستهای غیرمتعارف در طول چه مدت زمانی در آب های تاریک و سرد این غارها به تکامل رسیده اند هنوز چیزی نمی دانیم، ولی به طور قطع آن ها نماینده یکی از قدیمی ترین گروه از سمندرها هستند که در طول هزاران سال توانسته اند به طرز فوق العاده ای با زندگی در غار سازگاری پیدا کنند.
بدن سمندر سفید را محیط زندگیش طراحی کرده است. بدنی کشیده و مارمانند دارد که به آن کمک میکند با حرکات موج دار و با ظرافت تمام در میان آب شنا کند. اندام های جلویی و عقبی آن طوری به نظر میرسند که انگار در محل اشتباه و نامناسبی قرار گرفتهاند. دست ها و پاها به قدری از هم فاصله دارند که انگار فایده چندانی برای راه رفتن ندارند. یک موجود غارزی نیازی به رنگدانه های پوست مانند ملانین ندارد که پوشش خارجی لطیف بدن یک جانور را از تابشهای فرابنفش خورشید ساطع محافظت می کنند. اُلم کاملاً صورتی رنگ است و مویرگ ها و شکل اندامهای داخلی اش در زیر پوست نازک آن دیده میشوند. در جایی که نور نباشد، بدون شک به چشم هم نیازی نیست. سمندر سفید اندام های بینایی خود را به طور کامل از دست داده است؛ چشم هایش بسیار کوچک هستند، خیلی ضعیف رشد یافته و در زیر لایهای از پوست قرار گرفته اند. چشم های آن ها فقط در دوره جنینی قابل مشاهده هستند.
در زیستگاه های زیرزمینی غذا به ندرت یافت میشود. بدون وجود نور یا به عبارتی بدون وجود چشمهایی که بتوان با آن ها طعمه را پیدا کرد، اُلم گوشت خوار باید به درون آب های غارهای زیرزمینی غوطه ور شود، به امید این که بوی سخت پوستان آبزی یا دیگر بی مهرگان را که غذای اصلی آن را تشکیل میدهند احساس کند. از آن جا که به ندرت به غذا بر میخورد، طبیعت آن به گونه ای است که می تواند برای مدتی طولانی بدون خوردن حتی یک تکه غذا دوام بیاورد. دمای درون این غارها خنک و ثابت است؛ این امر سبب می شود که سوخت و ساز بدن این سمندر شگفت انگیز بسیار کند به فعالیت خود ادامه دهد. موردی از یک سمندر سفید در اسارت گزارش شده است که توانسته است 12 سال بدون این که حتی یک تکه غذا به بدنش برسد در ظرفی درون یخچال به زندگی خود ادامه دهد. نیازی به گفتن نیست که سپری کردن این سال ها بدون غذا چه تأثیری روی آن داشته است؛ این سمندر سفید وزن زیادی از دست داده بود و برای این که بتواند زنده بماند مقداری از اندام های داخلی خود از جمله روده هایش را هضم کرده بود. حتی در حیات وحش هم بسیار محتمل است که این جانوران بتوانند سال ها بدون غذا زندگی کنند. اُلم ها از نظر طبقه بندی سازمان IUCN، گونه آسیب پذیر به شمار می روند. خانواده Proteidae که سمندر سفید هم به آن تعلق دارد دارای 7 گونه است. گونه های دیگر که به طور عام «توله سگ گِلی» و «گرگ آبی» یا «شناگر ماهر» نامیده می شوند همگی در آمریکای شمالی زندگی می کنند. هیچ کدام از این گونه های آمریکایی غارزی نیستند، ولی همگی آبزی هستند و دریاچه ها و جویبارهای کم عمق را ترجیح می دهند.
قرن ها است که انسان ها از وجود اُلم ها با خبر هستند، زیرا هر از چند گاهی سیلاب ها آن ها را از درون غارهایشان به بیرون می رانند و در مسیر جویبارها قرار می دهند. مردم بومی منطقه ای که زیستگاه اُلم ها به شمار می رود به آن ها «آدم ماهی» می گویند، که این به دلیل پوست صورتی رنگ و نحوه قرارگیری دست و پای آن ها است. این نام تا زمان حال نیز در مناطقی که این سمندر پراکندگی دارد همچنان باقیمانده است. مردمان دیگری هم که تحت تأثیر داستانهای شگفت انگیز درباره جانوران قرار گرفته بودند تصور می کردند که اُلم ها بچه اژدها هستند. در کشور اسلوونی به آن Mocheril می گویند که به معنی «موجودی که در خیسی نقب می زند» است. حتی امروزه در قرن بیست و یکم، تعداد بیشماری از اُلم ها را می گیرند و در اسارت روی آن ها مطالعه می کنند، ولی درباره این که آن ها در طبیعت و زیستگاه واقعی خود چه رفتاری دارند هنوز اطلاعات کمی در دست است. برای مثال، هنوز کسی در مورد عادت های مربوط به زاد و ولد آن ها در غارهای تاریک «دیناریک» چیزی نمی داند.
سیستم های غاری آبی و خشک در سراسر دنیا وجود دارند. علاوه بر جانورانی که به طور معمول در این نوع زیستگاه ها زندگی می کنند مانند خفاش ها، در حقیقت تعداد بسیار زیادی از جانوران هستند که به طرزی عالی برای زندگی در تاریکی سازگاری یافتهاند. غیر از سمندرها نیز ات، عنکبوت ها، سخت پوست ها و ماهی هایی هستند که در تاریکی غارها زندگی می کنند. همه این ها، چشم های خود را یا به طور نسبی یا به طور مطلق از دست داده اند، همگی بسیار بی رنگ یا کم رنگ و به طور معمول صورتی یا سفید هستند. بسیاری از این جانوران، زایده های بلند حسی دارند که با کمک آن می توانند در تاریکی طعمه خود را پیدا کنند. طول روزها یا دیگر ریتم های زمانی تأثیر ناچیزی روی جانوران به معنای واقعی غارزی دارد، چرا که در اعماق غارها شرایط فصلی و زمانی در طول سال بسیار بسیار با ثبات تر است. مکتشفان و سیاحان همواره سیستم های غاری زیرزمینی بسته یا به اصطلاح مهر و موم شده را کشف می کنند. در برخی موارد، این کپسول های زمان زیرزمینی در طول هزاران و شاید میلیون ها سال به صورت بسته و دست نیافتنی باقی مانده اند. در نتیجه جانوران درون آن ها در انزوا تکامل پیدا کرده اند و گهگاهی دانشمندان متوجه می شوند که آن ها نوادگان جانوران اولیه ای هستند که پیش از آن فقط با کمک فسیل ها شناخته می شدند. به تازگی در یک سیستم غاری بسته در کشور رومانی دست کم 30 گونه ارگانیسم کشف شده اند که از لحاظ علمی کاملاً جدید هستند و همچون برخی ایستم های اعماق دریاها، هرگز با اشعه های خورشید تماس نداشته اند. اساس زندگی در این غارهای مهر و موم شده نیز گازهایی هستند که در چشمه های آب داغ حل شدهاند. باکتری ها از این گازها بهره می برند و رشد میکنند و بدین ترتیب یک منبع غذایی برای ارگانیسمهای دیگر که پیچیده تر هستند فراهم می آورند.
رودخانه کنگو با دارا بودن طولی بالغ بر 4700 کیلومتر، پس از رود نیل طولانی ترین رودخانه قاره آفریقا به شمار می آید و جالب است بدانید که این رودخانه از کوهستان های مرتفع ریفت سرچشمه گرفته سپس، از کشور های متعددی عبور می کند و در نهایت به اقیانوس اطلس می ریزد، از کشور هایی که بر سر راه این رودخانه عمیق و طولانی قرار دارند می توان به آنگولا، بوروندی، کامرون، جمهوری کنگو، گابن، جمهوری آفریقای مرکزی، تانزانیا، رواندا، زامبیا اشاره کرد.
به گزارش آخرین لحظه، عمیق ترین رودخانه جهان نقش بسیار مهم و کلیدی در ایستم قاره آفریقا ایفا می کند و با عبور از مناطق و زیستگاه های متنوع نظیر جنگل ها استوایی و علفزار های آفریقا تأثیرات ملموسی بر مناطق مذکور می گذارد.
جالب است بدانید حوزه زهکشی رودخانه کنگو بیش از 4 میلیون کیلومتر مربع (منطقه ای بزرگ تر از کشور هند) می باشد و می توان گفت که فضای نسبتاً وسیعی در قلب قاره آفریقا تحت حمایت این رودخانه خروشان هستند.
همانطور که در ابتدای مقاله ذکر کردیم، شاخص ترین ویژگی رودخانه کنگو عمیق بودن آن می باشد، جالب است بدانید که این رودخانه همانند سایر رود های موجود بر روی کره زمین در نقاط مختلف عمق های متفاوتی دارد و در برخی نقاط عمق آن به نزدیک 230 متر نیز می رسد.
محققان دانمارکی با بررسی یک صمغ 5 هزار و 700 ساله که به عنوان "آدامس" جویده شده در منطقه سیلتولم در جزیره لولند، دانمارک کشف شده است، موفق به استخراج ژنوم کامل انسانی شدند که آن را مصرف کرده است.
به گزارش شهر خوان به نقل از دیلیمیل، این محققان با تجزیه و تحلیل یک تکه صمغ قدیمی توانستند به ژنوم فردی که آن را به عنوان یک آدامس میجویده، پی ببرند.
این برای اولین بار است که محققان ژنوم کامل یک انسان باستانی را از چیزی به جز استخوانها استخراج میکنند.
محققان با بررسی این تکه صمغ درخت "توس" دریافتهاند که فردی که آن را به عنوان آدامس میجویده، یک دختر متعلق به عصر حجر است که با دختران مو بلوند فعلی در دانمارک بسیار متفاوت است.
این دختر نوجوان مو و پوست تیره و همچنین چشمان آبی داشته و محققان اسم او را لولا”(Lola) انتخاب کردهاند و با تجزیه و تحلیل دیانای(DNA) وی دریافتهاند که لولا یکی از افراد جامعه "شکارچی-گردآورنده" در اروپا بوده است.
جامعه شکارچی-گردآورنده جامعهای است که اصلیترین روش معیشت آن تغذیه مستقیم از گیاهان خوراکی و حیوانات حیات وحش است. این جامعه در جستجوی گیاه و در پی شکار حیوان است و تلاش مهمی در پدید آوردن کشتزار یا اهلی کردن حیوانات نمیکند. بیش از هشتاد درصد از غذای افراد این جامعه از طریق جمعآوری فراهم میشود.
"هانس شرودر" از محققان دانشگاه کپنهاگ اظهار کرد، دریافت ژنوم کامل انسان از چیزی به جز استخوان، بسیار هیجانانگیز است.
وی افزود، ما همچنین DNA را از میکروبها و پاتوژنهای مهم انسانی بازیابی کردیم. این DNA منبع بسیار با ارزشی از DNA باستانیان است زیرا هیچگونه بازماندهای از این دوره باقی نمانده است.
محققان دانمارکی با بررسی این آدامس دریافتند که "لولا" اردک و فندق خورده بوده و دارای ویروس بوده است. با بررسی DNA موجود در آدامس ردپای ویروس "اپشتین–بار" پیدا شد که عامل بیماری "مونونوکلئوز عفونی" است.
کارشناسان این حوزه معتقدند که احتمالا مصرف این صمغ به عنوان آدامس سبب تسکین درد دندان یا دیگر بیماریهای مزمن میگردید.
لازم به ذکر است این آدامس، قدیمیترین آدامسی نیست که تاکنون کشف شده است.
درباره این سایت